بياييد واژه جنگى ها را کنار بگذاريم
                                                          ناهيد بشردوست ناهيد بشردوست

بياييد واژه جنگى ها را کنار بگذاريم

 

قلم را با بغضى که در گلو دارم ،بروى کاغذ ميچرخانم . تار و پود وجودم از دردى که در وجود مام ميهنم ميباشد به ارتعاش است . اين مادريکه سه دهه تمام وجودش زخمهاى ناسور خورد اما هنوز پيکرش متلاشى نشده .

 

 مشتم گره خورده ميخواهم باتمام قوت، اين مشت گره خورده را بدهن آنانى بکوبم که بنام پشتون و تاجک ميخواهند پيکر دردمند مام ميهن را قطعه ـ  قطعه کنند.

 

فريادى در گلويم  دارم به خاطر ستايش مادرى که من بدامان آن پرورده شده ام! اما اينک ميخواهند بنام اين وآن مرا از دامان پر مهراين مادر درد ديده دور سازند. .

خطابى دارم به آنانيکه اينک از راه قلم ميخواهند به فرهنگ اين ملک آبايى خيانت کنند. نه هرگز، سلاح قلم براى اصلاح است نه جنگ.

 ديگر گوشهاى ما از صفير مرمى پر گشته !ديگر بس است مرگ اشک و اندوه ......

امروز در اين سکوت ملکوتى که عشق به مام ميهن مرا همراهى ميکند، ميخواهم بگويم ، اى آنانيکه زير اثر تبليغات دشمنان آزادى اين کشور آزاده گان قرار گرفته ايد! چه تاجک چه  پشتون ، ترکمن هزاره ....به ياد داشته باشيد که هرگاه پيکر اين ملک آزاده دو نيم گردد، بالاى جسمى که با دو پارچه کردن آن نفس از وجودش پرواز خواهد کرد و به يک جسم مرده مبدل خواهد شد، نخواهيد توانست حکومت و حاکميت سربلند پر کيف و با دغدغه داشته باشيد .

 

هيچگاهى از ياد نبريد که دشمن زماني که با انديشه مرگ پراگنى و خون افشانى در اين سر زمين گام ميگذارد به اين نگاه نمى کند که اين فرد از کجاى افغانستان است .چه هويت دارد و در کجاى اين ملک زاده شده است؟ دشمن مرگ ميافريند که با شنيدن آن همه ما از شرق تا غرب از جنوب تا شمال در اشک و اندوه براى کشته گان  خويش مى نشينيم .

 

فراموش مکن اى برادرواى  خواهرافغان که همه زاده اين سرزمين ايم، دشمن ما يکى و دوست ما هم يکى است . نگذاريم با پيچيدن با اين واژه و آن واژه که امروز ميخواهند قلم مارا سلاح کشنده  ساخته عليه خود مان استعمال کنند، سربي همتى را  خم سازيم .

 

 ما درهرجايي که هستيم، يک تن واحد ايم. چه ازشمال چه از جنوب چه ازشرق ،چه از غرب، و چه در دنياى غربت و دورى از وطن . بياييد! زنجير وحدت وهمدلى را با دستهاى خودپيوند محکم دهيم  و نگذاريم کهن سالان ، جوانان و کودکان ماديگر طعمه دشخيم مرگ گردند، زيرا هدف مرمى دشمن همه مايم . نه يکى ، يا دوتن ....

 

 دشمنى که به بستر خواب کهولت پدران مانگاه نميکند به داغ دل مادران درد ديده ما به جوانى جوانان غيور و سر بلند ما به اشک کودکان گرسنه و برهنه  مانمى نگرد. و از اين راه  و آنطريق که هنرمندانه تمامى احساس پاک مارا  ميخواهند در انحصار خويش  بکشند، فريب نخوريم .

 

 ما همه اعضاى يک ملتيم، خوان مايکى، سفره مايکى، خورد ونوش مايکى، ايمان ، مذهب و سر انجام خداى مايکى است .

 

اگر نويسنده ايم قلم خود رادر راستاى دفاع از حقيقت بچرخانيم .

اگر داکتريم با احساس بشردوستى همه دارو ندار انديشه تحصيل يافته خودرا با احساس مسووليت درخدمت مريضان نيازمند خويش قراردهيم.

 اگر معلميم درس وحدت ووطنپرستى را به اطفال و جوانان اين ملت که فردا بدست آنهاست، بياموزانيم .

 اگر سربازو مجاهديم جانبازانه در راه ايثار به وطن آماده باشيم و جهاد در راه خدا وخلق الله را صادقانه به پيش ببريم .

 اگر دکانداريم، منافع مردم غريب خودراکه در بيچاره گى جان باختند و کودکان شيرين شانرا از بى نانى و بى سوختى  بفروش رسانيدنددر نظر داشته باشيم .

 اگر مرديکاريم عرق جبين خويش را بيگانه نساخته آنرا درخدمت وطن بروى خاک تشنه وطن بريزيم که از آن گلهاى معطر برويد.

 

 در فکر درمان درد هاى هم باشيم، امروز را غنيمت شماريم نفاق، بى حرمتى به حقوق ديگران ، تجاوز کردن ،خوردن حق مظلومين، انباشتن برملکيت هاى خويش، صادق نبودن بهم ديگر، از مانام بدى را در تاريخ اين ملک پر افتخار به جا ميگذارد.

 خدانخواسته باشد که روزى از ماکسى بنام خاين خونخوار جبار و ستمگر ياد کند،و فرزندان ما با دنياى از سر افگنده گى زنده گى نمايند .

 

بياييد واژه جنگى راکنار بگذاريم به قانونى که در جهت آبادى آزادى و خوشبختى ماطرح ريزى شده، احترام بگذاريم .

اگر کودنى سر نخ را بسويش در جهت برنده شدن ميکشد،ماسر ديگر آنرا  بخاطر اشک بيوه زنان،شکم گرسنه و تن برهنه  يتيمان و ستم کشيده گان اين سر زمين رها کنيم .

 گذشتن ازغرورتکبر در برابر خواهر و برادر، ما را بي شخصيت نمى سازد. بى شخصيت وقتى ميشويم که  بى وطن باشيم و نام ابا ء و اجداد ما در ميان اين گير ودار و کشمکش هاى خصمانه مدفون گردد .

 

افتخارات زنده گى خود را باهمگان تقسيم کنيم و نگذاريم خانه ما که هنوزاز هواى آزادآن استشمام ميکنيم و به آزادى در آن نفس ميکشيم ،بدست خود مان به ويرانه مبدل گردد.

 

 


February 19th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات